بر كاغذ سفيد دفتر مي نويسم، به اسم تو كه ميرسم نقطه چين ها را پاك ميكنم
مدتهاست كه نامت را از قلبم پاك كرده ام
و نقطه چين ها را بي رنگ
تو به من هوس را ثابت كرد ه اي
ديگر براي ماند نت به قلب يخي ات رنگ قرمز نمي زنم
اين روزها همه هستند و نام تو نا آشنا ترين نامهاست
دادگاهي بر دلم برپاست
محكوم اين دادگاه قلب من است
و تو شاهدي براي زنجير قلب مني
ديگر هيچ عشقي به جايگاه شهود فراخوانده نمي شود
اين بار محكوم دل من است
با تموم یكدلی، تو بمون برای من دودلیهامو ببخش، بگذر از خطای من
اگه تردید به عشق، خیمه زد تو باورم اگه فكر رفتن تو، گذشته از سرم
تو دلیل بودنی، تویی اون اوج نیاز روی قلهی دلت، واسه من خونه بساز
لحظهی ندیدنت، آخر راه منه پل برگشتنمو، هجرت تو می شكنه
تو عبور صخرهها، از خودم كه بگذرم ولی دستای تو رو، عاشقونه می برم
تو ستارهای برام، بی تو شب تاریكیه تو سكوت چشم تو، دیگه خوندنم چیه
چی میشد عاقبتم، بی تو این همه نگاه روی تردید دلم، خط بكش خط سیاه
چی میشد عاقبتم، بی تو این همه نگاه روی تردید دلم، خط بكش خط سیاه